24 حاشیه جذاب درباره فیلم های جنگ های ستاره ای
متن دلخواه شما
سه شنبه 2 آذر 1400 ساعت 11:19 | بازدید : 17 | نوشته ‌شده به دست حامد رضایی | ( نظرات )

 

24 حاشیه بسیار جذاب و خواندنی درباره سری فیلم های جنگ های ستاره ای که حتی هواداران این مجموعه نیز نمی دانند! (بخش اول)

 

سری فیلم های جنگ های ستاره ای دارای شهرت جهانی هستند. شهرت این فیلم ها به اندازه ای زیاد است که این سری فیلم ها دیگر از قالب یک فیلم خارج شده اند و به صورت یک حماسه درآمده اند.. این فیلم دارای جلوه های ویژه بسیار فوق العاده ای است که ساعت ها می تواند مخاطبین را به خودش سرگرم کند. همچنین این فیلم از نظر کاراکترها بسیار قوی است و افرادی که این کاراکترها را پرداخته اند در کار خودشان بسیار موفق بوده اند. جنگ های ستاره ای را می توان به عنوان یکی از بزرگترین و موفق ترین فرانچایزهای تاریخ سینما درنظر گرفت و می توان گفت که این فیلم حتی در زمره بهترین فیلم هایی که در تاریخ سینما ساخته شده اند شناخته می شود. میزان فروش این فیلم بسیار بالا بود و به طور کلی این فیلم موفق شد تا یک فرهنگ جدیدی را در فیلم سازی ایجاد کند و باعث شود که بسیاری از فیلم های آینده تحت تاثیر این فرهنگ قرار بگیرند. جورج لوکاس فردی که خالق جنگ های ستاره ای بود توانست تبدیل به ثروتمندترین کارگردان در سینما شود و با ساختن این فیلم به ثروت هنگفتی (در حد میلیارد دلار) رسید. بعد از ساخته شدن این فیلم داستان های زیادی درباره آن شکل گرفت و از آنجایی که این داستان ها به دلیل فضای بازی که در داستان اصلی این فیلم ساخته شده بود این زمینه را داشتند که رشد کنند؛ برای این فیلم حواشی زیادی ایجاد شد. اما در کنار تمام حواشی و داستان هایی که در اطراف این سری فیلم ها وجود دارد؛ برخی از جزئیات و نکته ها هم وجود دارد که حتی افرادی که خودشان را طرفداران این فیلم می دانند و درباره این فیلم (با بهتر بگوییم فیلم ها) اطلاعات زیادی دارند نیز نمی دانند. در ادامه این پست تصمیم گرفتیم تا 24 حاشیه جذاب و جالب درباره این سری فیلم ها را که حتی بسیاری از هواداران این فیلم ها هم نمی دانند برایتان ارایه کنیم.

1. در داستان اصلی جنگ های ستاره ای ، شخصیت R2-D2 به گونه ای بود که می توانست سخن بگوید!

 

یکی از محبوب ترین و در عین حال دوست داشتنی ترین شخصیت های جنگ های ستاره ای،  شخصیت R2-D2 می باشد. این شخصیت در حقیقت یک رباتی است که در ابتدای فیلم چهارم مشاهده می کنیم که پرنسس لیا این ربات را مامور می کند تا به او بی وان کنوبی در سیاره تاتونی پیغامی را برساند. او همچنین نقشه هایی را که برای از بین بردن سلاح های جنگی دشمنانشان مورد نیاز است در این ربات قرار می دهد و آن را از سفینه ای که در حال اشغال شدن توسط نیروهای دشمن (امپراطوری کهکشانی) است به بیرون می فرستد. این ربات همراه با یک ربات دیگر مسیر طولانی را طی می کنند تا سرانجام به او بی وان کنوبی می رسند و داستان ادامه پیدا می کند.

نکته جالب توجه این است که تمام افرادی که سری فیلم های جنگ های ستاره ای را نگاه می کنند بر این باورند که این ربات نمی تواند سخن بگوید. البته آن ها درست فکر می کنند چون این ربات در تمام مدت فیلم صداهایی به شکل بوق از خودش خارج می کند که ربات های دیگر می توانند زبانی را که او به آن صحبت می کنند به راحتی بخوانند. این در صورتی است که در داستان اصلی فیلم جنگ های ستاره ای، قرار بوده که این ربات به زبان انگلیسی صحبت کند ولی بعدا در نسخه های بعدی فیلم نامه، نوسینده تصمیم می گیرد که این زبان را حذف کند.

2. در داستان اصلی فیلم جنگ های ستاره ای قرار بود که لوک اسکایواکر به سمت نیروی تاریک قدرت کشانده شود!

 

یکی دیگر از تفاوت هایی که نسخه اصلی فیلم نامه و نسخه اولیه داستان با هم داشتند این بود که در داستان اصلی فیلم قرار بود که لوک اسکایواکر در حقیقت بعد از این که توسط امپراطور و دارت ویدر اغفال می شود به سمت نیروی تاریک قدرت کشانده شود. این در حالی است که در فیلم نامه اصلی به این شکل نیست. در حقیقت در فیلمنامه اصلی که بعدا تبدیل به فیلم اصلی می شود مشاهده می کنیم که لوک اسکایواکر بعد از این که امپراطور از او می خواهد که به سمت نیروی تاریک قدرت بیاید و تبدیل به یک مبارز شیطان صفت شود این پیشنهاد امپراطور را رد می کند و سعی می کند تا با او و دارت ویدر مبارزه کند. او تمام تلاش خودش را می کند تا بر آن ها پیروز شود و در نتیجه این کار را هم انجام می دهد. البته این داستان که تمام افرادی که در طرف تاریک قدرت وجود دارند شکست می خورند و تمام شخصیت هایی که در داستان به نوعی نقش مثبت داشته اند نجات پیدا می کنند داستانی است که در فیلم نامه اصلی بود که بعدا تبدیل به فیلم شده است. در صورتی است که حقیقت این است که جورج لوکاس حتی تا مدت کمی قبل از کامل شدن فیلمنامه این فیلم تصمیم گرفته بود تا داستان را به این شکل درآورد که در آخرین لحظه های این فیلم بعد از کشته شدن دارت ویدر لوک تصمیم بگیرد تا نقاب دارت ویدر را بر تن کند و بگوید: "حالا دیگر من دارت ویدر هستم!" و سعی کند تا شروع به کشتن شورشیان بر علیه امپراطوری بکند! این در صورتی است که جورج لوکاس در آخرین لحظات تصمیم خودش را عوض کرد و گفت: "بهتر است که داستان را به شکل بهتری به پایان ببریم چون در نهایت این داستان برای بچه هاست!"

3. آن ها تصمیم داشتند تا یک میمون را به جای "یودا" بگذارند!

 

استاد یودا مهم ترین و برجسته ترین استاد جدای است. او صدها سال عمر کرده و شاگردان زیادی تربیت کرده است. او در حقیقت رئیس شورای جدای نیز می باشد و همیشه سعی می کند تا درباره موضوعات مختلف به جدای هایی که قرار است مدافعین کهکشان باشند کمک کند. او تقریبا از تمام جدای هایی که در کهکشان وجود دارند قوی تر است و میزان نیرو در جسم او بسیار زیاد است. (البته به استثنای آناکین اسکایواکر که بعدها تبدیل به مان دارت ویدر شد که از او نیز قوی تر بود!). این در حالی است که بر اساس گفته های افرادی که به عنوان دست اندرکار در فیلم جنگ ستارگان نقش داشتند؛ افرادی که می خواستند استاد یودار را طراحی کنند؛ به جای این که یک ماپت را برای او طراحی کنند تصمیم گرفته بودند تا از یک میمون حقیقی استفاده کنند و بر تن آن لباس هایی بکنند تا بیشتر حالت طبیعی داشته باشد. حتی خیلی جالب است بدانید که این کار تا مدت کوتاهی قبل از این که فیلم اصلی اکران شود ادامه داشت و قرار بود تا فیلم برداری به این شکل صورت بپذیرد. اما در نهایت تصمیم بر آن شد تا به جای آن از یک ماپت استفاده کنند به این دلیل که افرادی که قرار بود این کار را انجام دهند از قبل در فیلم اودیسه فضایی 2001 کار کرده بودند و با میمون هایی که در این فیلم کار کرده بودند تجربه خوبی نداشتند و می گفتند که این میمون ها باعث می شود که سردرد بسیار زیادی دچار افرادی شود که با آن ها کار می کنند!

4. در فیلم جنگ های ستاره ای 7 که در سال 2015 اکران شد، کری فیشر بیش از 40 بار بر صورت اسکار ایزاک سیلی زد!

 

کری فیشر بازیگری بود که آن ها برای فیلم های اولیه او را برای نقش پرنسس لیا انتخاب کردند. پرنسس لیا فردی است که رهبری شورشیان را بر عهده دارد و سعی می کند تا امپراطوری قاتل کهکشان را شکست دهد. او بعدها متوجه می شود که دختر دارت ویدر و خواهر دوقلوی لوک اسکایواکر است. داستان از این قرار است که وقتی که فرزندان آناکین اسکایواکر که همان دارت ویدر است به دنیا می آیند؛ او بی وان کنوبی آن ها را از امپراطور و خود دارت ویدر پنهان می کند و هرکدام از آن ها را به یک خانواده می دهد تا بزرگ کنند. پرنسس لیا را به خانواده ای مرفه که شاه یکی از سیاره ها می باشند می دهند و لوک اسکایواکر را نیز به یک خانواده در سیاره ای در تاتونی می دهند. این در صورتی است که او وقتی بزرگ می شود دیگر از هویت خودش خبر ندارد.

در قسمت 7 داستان که حقایق آن تقریبا 30 سال بعد از حقایقی که در قسمت ششم گذشته اتفاق می افتد مشاهده می کنیم که کری فیشر در نقش یک نسخه پیرتر شده از پرنسس لیا ظاهر می شود که در آن زمان نیز رهبری گروهی را برعهده دارد که اکنون موفق شده اند تا امپراطوری کهکشان را شکست دهند. در این فیلم مشاهده می کنیم که شخصیتی به نام پو دامرون بر خلاف دستورات پرنسس لیا عمل می کند و البته جالب اینجاست که ظاهر این دو به هنگام فیلم برداری نیز رابطه خوبی با هم نداشته اند چون در طول مدت فیلم برداری این فیلم کری فیشر 40 بار بر صورت اسکار ایزاک سیلی نواخته است!

5. ساموئل ال جکسون بازیگر نقش میس ویندو دوست داشت تا شمشیر نوریش رنگی متفاوت با دیگران داشته باشد!

 

یکی از مهم ترین و کلیدی ترین ویژگی ها و مشخصه هایی که اصلی ترین قهرمانان این سری فیلم ها یعنی سلحشوران جدای داشتند این بود که آن ها از نیرویی استفاده می کردند که به آن ها قدرت می داد تا کارهایی انجام دهند که دیگران نمی توانستند انجام دهند. به عنوان مثال آن ها می توانستند با استفاده از دست هایشان اشیا را جابجا کنند. این در حالی بود که مخلوقات دیگر (چه انسان ها و چه غیر انسان ها) چنین کاری را نمی توانستند انجام دهند. آن ها همچنین از نظر بدنی نیز با دیگران متفاوت بودند. به عنوان مثال در خون آن ها ماده ای به نام مدی کلورین وجود داشت که آن ها را از دیگران متمایز می کرد و به میزانی که این ماده در بدن آن ها بیشتر بود قدرت های خارق العاده آن ها افزایش پیدا می کرد به این دلیل که این "نیرو" در آن ها قوی تر بود. به عنوان مثال وقتی که آناکین اسکایواکر را در سیاره تاتونی پیدا کردند به این نتیجه رسیده بودند که میزان مدی کلورین خون او نسبت به تمام افرادی که تا کنون می شناختند (حتی استاد یودا!) بیشتر بود و بنابراین به این نتیجه رسیدند که او می تواند یک جدای قدرتمند شود. اما علاوه بر تمام این موارد، می توان گفت یکی از دیگر مشخصه های آن ها ابزار جنگ آن ها بود. آن ها برای این که بتوانند تبدیل به یک جدای واقعی شوند ابزار جنگی داشتند که با ابزارهای دیگری که این این فیلم مورد استفاده قرار می گرفت متفاوت بود. آن ها در حقیقت با خودشان نوعی شمشیر لیزری حمل می کردند که درست مانند شمشیرهای معمولی بود با این تفاوت که از لیزر ساخته شده بود و قدرت برش خیلی زیادی داشت و می توانست همه چیز را ببرد. یکی از شخصیت های این فیلم شخصیت میس ویندو است که یکی از استادان جدای می باشد. ساموئل ال جکسون این نقش شخصیت را بازی می کند. جالب است بدانید او برای این که نسبت به دیگر جدای هایی که در شماره سوم فیلم جنگ های ستاره ای بازی می کردند متفاوت باشد از جورج لوکاس خواسته بود تا به او یک شمشیر لیزری دهد که رنگش با رنگ دیگر شمشیرها متفاوت باشد. (اکثرا شمشیرهایی که مربوط به جدای ها بودند به رنگ آبی ساخته شده بودند و آن هایی که مربوط به سیت ها بودند به رنگ قرمز بودند) این در صورتی است که ساموئل جکسون از جورج لوکاس تقاضا کرده بود که برای او شمشیری درست کند که رنگ آن نسبت به رنگ های آبی دیگر متفاوت باشد تا به هنگام صحنه های مبارزه او از دور به راحتی دیده شود. جورج لوکاس هم برای او شمشیری به رنگ بنفش را ساخته بود و یک روز صبح قبل از شروع فیلم برداری او را با این شمشیر شگفت زده کرد.

6. جورج لوکاس به هنرپیشه ای که نقش دارت ویدر را بازی می کرد اجازه شرکت کردن در تمام رویدادهایی که مربوط به جنگ ستارگان بودند را نمی داد!

 

یکی از مهم ترین شخصیت های فیلم های جنگ های ستاره ای، شخصیت دارت ویدر می باشد. این شخصیت در حقیقت شخصیتی است که ما معمولا او را به عنوان مهم ترین عنصر جنگ ستارگان می شناسیم. او تقریبا در تمام فیلم های این مجموعه به ایفای نقش می پردازد. فیلم شماره 1 داستان به زمانی برمی گردد که او یک کودکی است در سیاره تاتونی همراه با مادرش زندگی می کند. در فیلم های بعدی شاهد این هستیم که او بزرگ می شود و کم کم به پادمی آمیدالا علاقه مند می شود. او تصمیم می گیرد تا با او ازدواج کند ولی سیدیوس به او می گوید که پادمی به زودی خواهد مرد و تنها راهی که تو می توانی با استفاده از آن رو را نجات دهی این است ک به من بپیوندی و تبدیل به یک سیت شوی. دارت ویدر هم که در آن زمان بیننده او را با نام آناکین اسکایواکر می شناسد قبول می کند و تصمیم می گیرد تا سیت شود. بنابراین تصمیم می گیرد تا بر علیه جمهوری کهکشان طغیان کند و بنابراین داستان ظهور امپراطوری شروع می شود!

بنابراین وقتی که ما به دارت ویدر فکر می کنیم اولین چیزی که به ذهنمان می رسد یک سیت بسیار قدرتمند است که دشمن تمام جدای ها می باشد. این در حالی است پشت این سیت بسیار قدرتمند و در عین حال پرابهت، مردی بود که جورج لوکاس به او اجازه نمی داد تا در رویدادهایی که مربوط به جنگ ستارگان می باشند شرکت کند! علت این موضوه هم درگیری هایی بود که بین او و جورج لوکاس ایجاد شده بود!

7. فیلم برداری اولین فیلم جنگ های ستاره ای در سال 1976 نزدیک بود منجر به ایجاد یک جنگ شود!

 

ممکن است فکر کنید که فیلم برداری کردن یک فیلم چه ارتباطی با ایجاد جنگ دارد؟ حقیقت این است که چنین ارتباطی وجود دارد! در حقیقت برای ساختن این فیلم جورج لوکاس به همراه افرادی که با او این فیلم را می ساختند مجبور شدند تا به صحرایی بروند که در کشور تونس وجود داشت. اما یک نکته خیلی مهمی که در آن زمان هم جورج لوکاس و هم همکاران و او دست اندرکاران فیلم و افرادی که مسئولیت فیلم برداری بر بر عهده داشتند به آن توجهی نمی کردند این بود که این ساختن این فیلم در این صحرا در تونس می توانست منجر به یک درگیری شدید اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بین دو کشور تونس و لیبی شود! داستان از این قرار است که کشور تونس با کشور لیبی دارای یک مرز مشترک می باشد و در آن زمان همان طور که می دانید رهبری کشور لیبی را فردی به نام معمر قذافی بر عده داشت. در آن زمان دولت تونس تهدیدهایی از سمت معمر قذافی و به طور کلی از طرف دولت لیبی دریافت کرد که در آن نوشته شده بود اگر آن ها وسایل نقلیه و ماشین های خودشان را از مرزهای کشور قذافی یعنی لیبی بیرون نبرند ممکن است این موضوع منجر به جنگ شود!

نکته جالب اینجاست که این وسایل نقلیه ای که قذافی به آن اشاره می کرد در حقیقت همان ناوبرهایی بودند که برای وسایل نقلیه ای که شخصیت های فیلم در این سیاره از آن استفاده می کردند ساخته شده بود. بنابراین جورج لوکاس برای مدتی تصمیم گرفت تا این وسایل نقلیه را به جای دیگری ببرد چون به خوبی می دانست که انتقال ندادن این وسایل نقلیه ممکن است منجر به بروز جنگ شود!

8. روزگاری آن ها مجبور بودند تا "چوباکا" را از شکارچیان خرس محافظت کنند!

 

فیلم جنگ های ستاره ای فیلمی بود که در مکان های مختلفی فیلم برداری می شد. این فیلم نشان دهنده فضاهایی مختلف بود که برای این که این فیلم را بگیرند مجبور بودند تا آب و هواهای مختلف را امتحان کنند. به عنوان مثال، همان طور که در نکته قبلی بیان شد یکی از فضاهایی که در این فیلم وجود دارد فضایی مربوط به سیاره تاتونی است که سراسر آن در کویر می گذرد و افرادی که می خواستند آن را فیلمبرداری کنند مجبور بودند تا به صحراهای مختلف بروند تا بتوانند فیلمبرداری را انجام دهند. این در صورتی است که برخی از فضاهای دیگر جنگ های ستاره ای مربوط به سیاره های دیگری بود که قرار بود آب و هوای مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، یکی از این فضاها مربوط به سیاره ای بود که در طول داستان قرار بود سراسر آن پوشیده از جنگل باشد. در چنین فضایی فیلم برداران به جنگل هایی رفتند که در کارولینای شمالی قرار داشت. آن ها سعی کردند تا برای این که سکانس های مربوط به ماه اندور را فیلم برداری کنند به این جنگل ها بروند. ولی نکه جالی که در اینجا وجود دارد این است که فیلمبرداری در این جنگل ها مدت زیادی (تقریبا چیزی حدود 7 ماه) به طول انجامید و البته در طول این مدت فیلم برداری یکی از شخصیت های این فیلم یعنی چوباکا (که ظاهری شبیه به یک خرس پشمالو دارد) در کنار آن ها بود. همین موضوع باعث می شد که بسیاری از افرادی که در این جنگل ها به عنوان شکارچیان خرس بودند سعی می کردند تا به دنبال خرس بگردند و بنابراین اشتباها چوباکا را به عنوان خرس می دیدند و حتی در برخی از موارد قصد شکار کردن آن را داشتند! حقیقت این است که محافظین شخصی که در آنجا بودند باید تلاش می کردند تا این شخصیت را از شکارچیان مخفی کنند. نکته دیگر در این رابطه این است که حتی برخی از افراد که در آن زمان به دنبال ردپای موجودات ناشناخته در جنگل ها می گشتند اشتباها ردپای چوباکا را پیدا کرده بودند و فکر می کردند که حقیقتا یک موجود ناشناخته پیدا کرده اند!

9. الک گینس، مردی که شخصیت او بی وان کنوبی را بازی کرد کلا از جنگ های ستاره ای متنفر بود!

 

یکی از مهم ترین و کلیدی ترین شخصیت های این فیلم ها، شخصیت او بی وان کنوبی است که آن را سر الک گینس بازی کرد. البته او بخش هایی از این فیلم را بازی کرد که مربوط به پیری او بی وان کنوبی بود (بخش هایی که مربوط به جوانی او می باشد توسط هنرپیشه ای به نام ایوان مک گرگور بازی شده است). نکته جالب درباره آقای گینس این است که ایشان که یک هنرپیشه انگلیسی تبار بودند بیشتر به بازی کردن در نقش هایی تئاتری علاقه داشتند. او سعی می کرد تا شخصیت هایی را برای بازی کردن بپذیرد که بر اساس نمایشنامه هایی بودند که مربوط به شکسپیر بود. این در حالی است که شخصیت او بی وان کنوبی به هیچ عنوان شباهتی با این شخصیت ها نداشت! بر اساس گفته بسیاری از افرادی که در طول این مدت با این فرد در پروسه فیلم برداری فیلم جنگ های ستاره ای می کردند؛ ظاهرا او به هیچ عنوان علاقه ای به این فیلم نداشته است. حتی گفته می شود که او به طور کلی از این سری فیلم ها متنفر بوده است! جالب است که او در یکی از نامه هایی که به یکی از دوستانش نوشته بود از شخصیتی که قرار بود در جنگ های ستاره ای بازی کند گلایه کرده بود و گفته بود که از این که مجبورم این دیالوگ هایی را حفظ کنم که به هیچ عنوان حتی مشخص کننده شخصیت مسخره او بی وان کنوبی هم نیستند ناراحت هستم!

جالبتر آن که بر خود الک گینس سال ها بعد وقتی که سال های پایانی عمر خودش را می گذراند به خاطر می آورد بعد از این که این فیلم اکران شد، کودکی نزدش آمده بود تا به عنوان فردی که شخصیت او بی وان کنوبی را بازی کرده برایش امضا بگیرد. این کودک به الگ گینس گفته بود که من این فیلم را تقریبا 100 بار تماشا کرده ام! الک گینس هم به این کودک گفته بود که به شرطی این پوستر را برای تو امضا می کنم که دیگر این فیلم را تماشا نکنی! الگ گینس در ادامه خاطراتش نوشته است این که یک پسر نوجوان یک فیلم بسیار مزخرف و غیر واقعی را حدودا 100 بار ببیند برای من خیلی تلخ است و من امیدوارم اکنون که احتمالا در سال های دهه سوم زندگیش است هنوز هم در دنیای تخیلی و مسخره و مزخرف این فیلم نباشد!

10. فیلم جنگ ستارگان با سری فیلم های پدرخوانده ارتباطات مستقیم بسیار زیادی دارد!

 

یکی از نکته های بسیار جالب در رابطه با این فیلم این است که این فیلم از نظرهای زیادی با فیلم پدرخوانده ارتباطات مستقیمی دارد. در حقیقت کارگردانان این فیلم ها با هم دوستان صمیمی بوده اند. جورج لوکاس که یکی از دوستان صمیمی فرانسیس فورد کاپولا است و با او در فیلم پدرخوانده کار می کرده است از فیلم سازی او خیلی تاثیر پذیرفته. در حقیقت شما می توانید این تاثیر را در تمام جنبه های مختلف فیلم جنگ ستارگان مشاهده کنید. این تاثیر هم خودش را در شخصیت هان سولو که می توان او را قهرمان اصلی فیلم دانست نشان می دهد و هم ارتباطات کاری که هان سولو با جابای هات بسیار بارز است. (هان سولو فردی است که سفینه ای باربر را حمل می کند و به نوعی در سطح کهکشانی قاجاق می کند. او برای یک قاچاقچی بزرگتر به نام جابای هات کار می کند که یک موجود غیرانسان است و اهل سیاره تاتونی می باشد. در روند داستان مشاهده می کنیم که او برای این که قرض های زیادش را به جابا بپردازد سعی می کند تا پول زیادی بدست آورد و...) البته علاوه بر این ارتباط، می توان در بخش های بسیار مختلف دیگر این فیلم نیز رابطه ای میان داستان جنگ های ستاره ای جورج لوکاس و چندگانه کلاسیکی که دوست جورج لوکاس یعنی فرانسیس فورد کاپولا خلق کرده است مشاهده کرد که نشان دهنده این است که این دو فیلم تا چه اندازه می توانند با هم ارتباط داشته باشند. ولی شاید یکی از بهترین جنبه های این رابطه را بتوان در ارتباطی که میان پرنسس لیا و جابای هات وجود دارد نشان داد که می توان گفت دقیقا آینه ای از مرگ لوکا براسی (لنی مونتانا) می باشد که حتی در وب سایت جنگ ستارگان نوشته شده که این موضوع به صورت خیلی عمدی در فیلم قرار داده شده است.

11. طراحان جنگ های ستاره ای لباس های یکی از مشهورترین شخصیت های شرور فیلم به نام "بوبا فت" از روی لباس های مبدل فردی اقتباس کرده بودند که در یک رژه نظامی در خیابان شرکت کرده بود!

 

اکثر افرادی که فیلم های جنگ های ستاره ای را تماشا می کنند و یا حتی برخی از افرادی که خودشان را به عنوان هواداران پروپاقرص این مجموعه می دانند بر این باورند که "بانتی هانتر" افسانه ای و معروف این فیلم که یکی از شخصیت های بسیار مهم و موثر در این فیلم می باشد و نام اصلی آن در فیلم "بوبا فت" نامگذاری شده است؛ برای اولین بار در فیلم امپراطوری دوباره ضربه می زند که در سال 1980 ساخته شده بود ظاهر شد. این در حالی است که افرادی که حقیقتا خودشان را هوادار جنگ های ستاره ای می دانند باید این نکته ظریف را بدانند که این شخصیت در حقیقت قبل از این که در فیلم امپراطوری ضربه می زند در سال 1980 ظاهر شود در یک فیلم کوتاه مربوط به جنگ ستارگان ظاهر شد که در سال 1978 اکران شده بود و نام این فیلم "تعطیلات مخصوص جنگ های ستاره ای" بود که در حقیقت از نظر زمانی بین شماره اول و شماره دوم این فیلم اکران شده بود.

نکته خیلی جالبتر این است که آن ها نیز اشتباه می کنند!

حقیقت داستان این است که ایده اصلی این شخصیت مربوط به زمانی می شود که کمی قبلتر از فیلم میان فیلم اول و دوم جنگ ستارگان، این شخصیت از فردی الهام گرفته شده بود که در روز 24 سپتامبر سال 1978 در یک رژه نظامی که در ایالت کالیفرنیا انجام می شد گرفته شده بود!

 




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین عناوین مطالب